همه ازحیات برخاستند...
من ازنیستی امده ام...
آغازمن خیلی بعدترازپایان بود...
ماه بودوآتش...
ضجه های زنی خاموش بود وقتی من آمدم...
ماه بودوآتش...
سردسردبودوقتی من آمدم...
باپایانش آغازی نوبرایم رقم زد...
ماه بودوآتش...
من ازآغوش مرگ آمدم...ازدرون مرگ